زمان جاری : دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 - 12:44 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 336
نویسنده پیام
taha آفلاین


ارسال‌ها : 4
عضویت: 28 /5 /1391
سن: 17
تشکرها : 1
تشکر شده : 1
سادگی در زندگی خلفای راشدین رضی الله عنهم
سادگی در لباس خلفای راشدین


مترجم: ابو عبدالفتاح عبدالله ريگی


گاهی چنين بود که دو تکه لباس براي پوشيدن ميسر نمي شد .
يک بار فاروق اعظم رضی الله عنه براي اقامه نماز جمعه تأخير داشتند بعد از جست و جوي مردم از ايشان جوابشان اين بود که :انَّمَا حَبَسَنِي غَسلُ ثَوبِي هذا و لم يکُن ثَوبٌ غَيرُهُ . يعني شستن اين لباس که آن را پوشيده ام باعث تأخير شده است چرا که به جز اين لباس لباس ديگري نداشتم .(سيرت عمر ص 20) حافظ ابن کثير مي نويسد که يک بار فاروق اعظم رضی الله عنه براي نماز جمعه دير تشريف آوردند و وقتي آمدند لباس نو و جديد پوشيده بودند و با اين لباسهاي نو بر بالاي منبر تشريف بردند. حضرت سلمان رضی الله عنه فرمودند شما به تمامي مردم فقط يک تکه لباس تحويل داديد حالا شما از کجا دو لباس نو و جديد آورده ايد ؟ فرمودند : من فقط يک لباس جديد داشتم که در مقابل ديگر مسلمانان به من رسيده بود ولي در رابطه با اين لباس ديگر رو به طرف عبدالله ( پسرشان ) کرده پرسيدند اين لباس دومي که من پوشيده ام آيا سهم شما نيست ؟ پسرشان عبدالله فرمودند : الّلهُمَّ نعم . به خدا قسم اين لباس سهم من است .از اين رفتار معلوم می شود که فاروق اعظم رضی الله عنه حتی در دوران خلافتشان نيز صاحب دو لباس نبوده اند .ابو عثمان نقل می کنند که من فاروق اعظم رضی الله عنه را در حالتي ديدم که لباس ايشان 12 وصله زده شده بود که بعضی از وصله ها رنگهای مختلف داشتند و بعضی از چرم بودند .(البدايه و النهايه ج 7 ص 132 اشهر المشاهير الاسلام ج 1 ص 427 - سيرت عمر ص 120 - طبقات کبری للشعرانی ج 1 ص 16 مروج الزهب ج 2 ص 213 و احيا العلوم ج 4 ص 228) حضرت حسن می فرمايند که من يک بار در دوران خلافت فاروق اعظم رضی الله عنه ايشان را در حال خطبه ديدم که لباسی را که به تن شان بود دوازده وصله و پيوند داشت .(منتخب کنزا لعمال ج 4 ص 405 و سيرت عمر ص 120 و تاريخ الخلفاء ص 68)
حضرت عمر رضی الله عنه سه وصله زده شده بود که نزديک يکديگر بودند و جمعاً لباس ايشان 14 پيوند داشت .(تهذيب الاسماء ج2 ص6 منتخب کنز العمال ج 4 ص 403 سيرت عمر ص 120 موطا امام مالک مع مستوي ج 2 ص 164 و موطا امام محمد چاپ کراچي ص 425) يک بار به اميرالمؤمنين فاروق اعظم رضی الله عنه اطلاع دادند که بر روي سفره يزيد بن ابي سفيان غذاهاي مختلفي گذاشته می شود . لذا ايشان به غلامی که نامش يرقاء بود فرمودند که به هنگام پهن کردن سفره يزيد به من اطلاع دهيد هنگامی که حضرت عمر رضی الله عنه را مطلع کردم به منزل ايشان تشريف بردند و بعد از عرض سلام داخل خانه شدند و آنها فاروق اعظم رضی الله عنه را نيز به ميل غذا با خودشان شريک نمودند بعد از فارغ شدن از گوشت و نان , گوشت کباب شده آوردند همين که يزيد می خواست کباب بخورد , فاروق اعظم رضی الله عنه دست او را گرفت و فرمودند : بعد از صرف يک نمونه غذا , ميل غذاهای مختلف ديگر بارنگ های متعدد خلاف سنت نبوی صل الله عليه وسلم است .(کتاب الاعتصام , ج 1 ص 428 منتخب کنز العمال ج 4 ص 402 و احياء العلوم ج 3 ص 90)

حضرت علی رضی الله عنه کارمند خويش عثمان ابن حنيف رضی الله عنه را از استعمال غذاهای متنوع منع فرمودند و عرض کردند که شما حالت غريبان را بنگريد که از يک نوع غذا هم محروم اند .( نهج البلاغه ج 3 ص 78)
هرمزان ( يکی از بزرگان خاندان شاهی کسری بود ) وقتی وی را دستگير کردند , با معيت و فدی او را به مدينه فرستادند و از اين وفد را حضرت انس رضی الله عنه و احنف بن قيس رضی الله عنه همراهی می کردند وقتی که به مدينه نزديک شدند , وفد وگروه به او گفتند که لباس وتاج شاهی و غيره را بپوشيد تا اهل مدينه از تو عبرت بگيرند هنگام ورود به شهر مدينه به همراه هرمزان به مسجد نبوی , به همراه هرمزان رفتند بعد از داخل شدن در مسجدنبوی , حضرت فاروق اعظم رضی الله عنه در آنجا خوابيده بودند . هرمزان پرسيد فاروق اعظم رضی الله عنه کجاست ؟ وفد به وی گفتند اين که خوابيده فاروق اعظم رضی الله عنه هستند . هرمزان از حالت زندگی شان پرسيد و بعد گفت : نگهبان و دربانش کجايند ؟ چون که او هيچ پادشاه و اميری را بدون دربان و نگهبان تصور نمی کرد . آنهايي که در آنجا حضور داشتند گفتند ايشان در ميان مردم زندگی می کنند و برای خودشان نگهبان نمی گذارند. در اين هنگام فاروق اعظم از خواب بيدار شدند و فرمودند : اين هرمزان است و فاروق اعظم رضی الله عنه از او سؤالاتی پرسيدند او گفت جواب می دهم اما اول به من آب بدهيد و اين طور نباشد که قبل ازنوشيدن آب مرا بکشيد . فاروق اعظم رضی الله عنه فرمودند (( جاي ترسي نيست . )) هنگامي که پياله آب را ديد , گفت : اگر بميرم , در چنين پياله اي آب نمي نوشم . بعد در پياله ديگري به از آب دادند . گفت بعد از نوشيدن آب مرا نکشيد و اين را مي گفت چونکه چندين بار عهد شکني کرده بود که باز هم فارق اعظم رضی الله عنه فرمودند تا وقتي که آب ننوشيده اي خطري تو را تهديد نمي کند . او گفت من آب نمي نوشم که با اين ماجرا حضرت فاروق اعظم رضی الله عنه جانش را بخشيد و وي مشرف به اسلام شد . ( اشهر مشاهير الاسلام , ج 1 ص 229) از اين واقعه ساده زيستن فاروق اعظم رضی الله عنه نمايان است که چه زندگي ساده و بدور از تکليفي داشتند و خورد و نوش حضرت در ظروف معمولي بود که پادشاهان وقت حتي حاضر نبودند به آن ظروف دست بزنند .
مرحوم حالي زندگي ساده خلفاء را به اين صورت بيان فرمودند :
نه کهانو مين تهي ان تکلف کلفت نه پوشش سي مقصود تهي زيب و زينت اميدوار لشکر کي تهي ايک صورت فقير غني سب کي تهي ايک حالت
مگا يا تها مالي نه ايک باغ ايسا نه تها جس ميت چهوتا برا کوئي پودا
در غذاها هيچ نوع تکلفي نداشتند نه در پوشاک هدف زيّ و زينت را داشتند .هنگام به صف ايستادن لشکر اميد لشکريان همه به يک نوع بود وحالت فقير و غني با هم برابر بود .همانند اين مي شود که باغبان باغي درست کرده است که در آن گل کوچک بزرگي نبود . حضرت فاروق اعظم رضی الله عنه با خرجي معمولي سفر حج کردند چنانچه براي اياب و ذهاب مکه مکرمه و مدينه منوره فقط16 دينار خرج فرمودند باز هم وجدانشان ناارحت بود که در اين سفر خيلي خرج فرموده اند .(مروج الذهب ج 2 ص 243) حضرت عثمان غنی رضی الله عنه نيز در خوراک وپوشاک ساده پسند بودند مستدرک حاکم روايت می کند که در روز جمعه حضرت عثمان غنی رضی الله عنه را در حالتی ديدند که لباسی کلفت پوشيده اند که قيمتش از پنج درهم بيشترنبود .( مستدرک حاکم ج 3 ص 96)
علامه شعرانی می نويسد لباس عدنی را که حضرت عثمان غنی رضی الله عنه می پوشيدند قيمتش از چهار تا پنج درهم بيشتر نبود و اين طرز ساده زيستی در دوران خلافت ايشان بود و به همين حالت غذايشان هم بسيار ساده بود برای مردم بهترين غذارا تهيه می نمودند و خودشان هر روز به خانه تشريف می بردند و نان را با روغن زيتون ميل می فرمودند .(طبقات کبری للشعرانی ج 1 ص 17 و منتخب کنز العمال ج 5 ص 12) ساده زيستی حضرت علی حيدر رضی الله عنه مشهور است واقعه ای را علامه ابو عبيد قاسم بن سلام نقل می فرمايند که در موسم سرما چادری قديمی وکهنه را به خودشان پيچيده بودند و از شدت سرما به خود می لرزيدند شخصی معترض شد که چرا بايد اين حالت باشد ؟ فرمودند : من فقط همين چادر را در خانه دارم و چادر ديگری در خا نه ندارم . ( کتاب الاموال ص 270) علامه شعرانی می فرمايد : شخصی از حضرت علی رضی الله عنه پرسيدند چرا در سرما به خود می لرزيد و گفت : چرا چادری از بيت المال بر نمی داريد که ايشان فرمودند : برای آسايش و رفاه خودم نمی توانم از بيت المال مسلمين چيزی کم کنم(طبقات کبری للشعرانی ج 1 ص 18) علامه ابن عبد البر می نويسند که عبدالله ابن ابی هذيل رضی الله عنه فرمودند که من حضرت علی حيدر رضی الله عنه را ديدم که لباسی کلفت پوشيده اند از بس که کهنه بود تنگ و کوچک شده بود که اگر آستين آنرا می کشيدند تا ناخن ها می رسيد و اگر ولش می فرمود تا نصف بازو بالا می رفت .(استيعاب ج 2 ص 425 و منتخب کنز العمال ج 5 ص 57) در باره حالات زندگی حضرت علی حيدر رضی الله عنه نوشته اند که روزی ايشان بر بالای منبر تشريف برده بودند و می فرمود چه کسی اين شمشير را از من می خرد که من بوسيله آن پولی که از فروشش بدستم می آيد برای خودم لباس بخرم و می فرمودند : (( اگر من به اندازه خريد شلوار پول داشتم شمشير محبوبم را نمی فروختم اين واقعه در زمان خلافتشان بود.(استيعاب ج 2 ص 465 و احياء العلوم ج 2 ص 122) حضرت عمرو بن قيس می فرمايد که من لباسهای علی حيدر رضی الله عنه را ديدم که وصله های متعددی زده بود شخصی حکمت ايت طرز لباس پوشيدن را پرسيد که امير المؤمنين حضرت علی حيدر رضی الله عنه فرمودند با پوشيدن اين نوع لباس انسان در مقابل خداوند اظهار عجز و ناتوانی می کند و از دل رياء و تکبر مي رود.(منتخب کنز العمال ج 5 ص 575) حضرت علی حيدر رضی الله عنه هميشه لباس معمولی می پوشيدند. علامه شعرانی می فرمايد : يعنی از لباسها , لباس ساده و معمولی ايشان را پسند بود و از غذاها غذای معمولی را می پسنديدند .(مروج الذهب ج2 ص 433 و مستطرف ج 1 ص 127) قيمت لباس حضرت علی از ( پنج روپيه و دوازده آنه ) بيشتر نبود و به حساب امروزی 65 بود .(تهذيب الاسماء ج 1 ص 346 و احياء العلوم ج 3 ص 33) هنگامی که حضرت علی رضی الله عنه به کوفه تشريف بردند با وجود آنکه در عراق غذاهای متنوعی بود اما ايشان از انواع غذاهای انجا ميل نمی فرمودند باری خدمت ايشان فالوده تقديم کردند فرمودند خوش رنگ و خوش بو و خوش ذائقه است ولی من ناپسند می دانم که نفسم را با اين خوردنی عادت دهم چون که تا هم اکنون عادت به خوردن چنين خوردنی ها نداشته ام خلاصه اين که از خوردن آن صرف نظر فرمودند .(منتخب کنز العمال , ج 5 ص 58 و احياء العلوم ج 2 ص 137) در واقعه ای ديگر حضرت علی حيدر رضی الله عنه شخصی که نامش عاصم بود خشمگين شدند و فرمودند : (( چرا تو لباسهای کلفت و ساده می پوشی و خوردن غذاهای لذيذ را ترک کرده ای و زندگی سختی را اختيار نموده ای ؟ )) عاصم جواب داد که شما چرا در خوردن و پوشيدن اينقدر سختی را اختيار نموده ای حضرت علی حيدر رضی الله عنه فرمودند حال من با تو فرق دارد چرا که خداوند بر امراء و خلفاء فرض کرده که همانند غريبان زندگی کنند و زندگی راحت و مرفه و عيش و عشرت را ترک کنند و خود را از مردم برتر ندانند .(کتاب الاعتصام للشاطبی ج 2 ص88) امير المؤمنين حضرت عمر بن عبدالعزيز رضی الله عنه در عالم عجيبی زندگی را سپری می کردند و زمانی که بر مسند خلامت نشستند به هيچ عنوان از فرشها و قاليهای شاهانه و صندلی های شاهانه استفاده نفرمودند بلکه برای نشستن , گونی يا حصير بر روی زمين پهن می کردند.(طبقات ابن سعد ج 5 ص 251)
از سوار شدن بر مرکب شاهی امتناع می ورزيدند و می گفتند: قاطر من را بياوريد و فرمودند که کليه اسبهای قيمتی را بفروشيد و پول به دست آورده از فروششان را به بيت المال تحويل دهيد در واقعه ای ديگر اينکه حضرت عمر بن عبد العزيز رضی الله عنه بيمار شدند تا چند ين روز فقط يک لباس را پوشيده بودند که چرکين شده بود اطرافيان به همسر ايشان ( فاطمه ) گفتند که امروز امير المؤمنين به هوش آمده لباسشان را عوض کنيد و وقت ملاقات را هم تنظيم کنيد ايشان سکوت کرده بود و اطرافيان دوباره تکرار کردند و همسرشان در جواب گفتند : به خدا که لباس ديگری به جز اين لباس ندارند(طبقات ابن سعد ج 5 ص 297 سيرت عمر بن عبد العزيز ص 48 البدايه و النهايه ص 214) علامه شعرانی رضی الله عنه درطبقات خويش نوشته اند : در آمد عمر بن عبد العزيز رضی الله عنه قبل از خلافت هزار اشرفی در طول سال بود اما بعد از پذيرفتن خلافت آنها را ميان مساکين و فقراء تقسيم فرمود به طوری که غير يک پيراهن چيز ديگری بافی نماند تا وقت چرکين شدن به تنشان بود و هر گاه چرکين می شد آن را از تن می کشيد و می شست و تا هنگامی که لباسشان خشک می شد در خانه می ماند چون لباس ديگری برای پوشيدن نداشتند که از خانه بيرون بروند و قيمت اين لباس هم چهار درهم ( يک روپيه ) که به حساب امروز 13 تومان است .(البدايه و النهايه ج 9 ص 202 و مراه الجنان ج 1 ص 210 )
ميمون ابن مهران می فرمايند تا شش ماه من نزد عمر بن عبد العزيز رضی الله عنه بودم که ايشان برای پوشش فقط يک چادر داشتند خودشان آن چادر را از يک جمعه تا جمعه ديگر می پوشيدند.(تذهيب الاسماء ج 2 ص 23)حال آنکه اگر حالت قبل از خلافت عمر بن عبد العزيز رضی الله عنه را بنگريم در خواهيم يافت که قبلاً چه ذوق و شوقی برای استعمال عطر داشتند چونکه شاهزاده و بزرگزاده بودند و هرگاه بوی خوشی به مشام اطرافيان می رسيد می فهيدند که عمر بن عبدالعزيز رضی الله عنه از اينجا گذر فرموده اند در ضمن هزار دينار حقوق از طرف امير عبد المالک به ايشان می رسيد.(سيرت عمر بن عبدالعزيز به تاليف عبدالله بن عبدالحکيم ص 21).


شنبه 28 مرداد 1391 - 06:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
javan آفلاین



ارسال‌ها : 1
عضویت: 30 /5 /1391
سن: 22


پاسخ : 1 RE سادگی در زندگی خلفای راشدین رضی الله عنهم
آیا اجازه هست مطلبی برای ارثیه به جامانده از آقای عمر بن خطاب از احادیث صحیح کتب اهل سنت مطلبی بنویسم؟

دوشنبه 30 مرداد 1391 - 04:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arena آفلاین



ارسال‌ها : 4
عضویت: 12 /6 /1392


پاسخ : 2 RE
ببخشید اگه ممکنه این چیزی رو که شیعیان با سند صحیح وقابل قبول طرفین نقل میکنند رو هم بخوانید.امیدوارم مفید واقع گردد.
روايت ابن شبه : سهم الارث يكي از ورثه عمر 100000 سكه بود :

ابن شبة در كتاب تاريخ المدينة مي‌نويسد :

1603 - حدثنا موسى بن إسماعيل قال حدثنا سلام بن أبي مطيع عن أيوب قال قلت لنافع هل كان على عمر رضي الله عنه دين فقال ومن أين يدع عمر دينا وقد باع رجل من ورثته ميراثه بمائة ألف .

ايوب مي‌گويد : به نافع گفتم : آيا بر گردن عمر بدهي باقي ماند ؟ گفت : چگونه ممكن بود كه عمر بدهي باقي بگذارد درحالي كه يكي از ورثه او سهم الارث خود را به صد هزار سكه فروخت !

النميري البصري، ابوزيد عمر بن شبة (متوفاى262هـ)، تاريخ المدينة المنورة، ج 2 ص 88 ، تحقيق علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م.

حال به بررسي سندي روايت مي‌پردازيم :
صاحب كتاب عمر بن شبة (ابي معاذ)

ابن حجر در مورد او مي گويد :

عمر بن شبة بفتح المعجمة وتشديد الموحدة بن عبيدة بن زيد النميري بالنون مصغر أبو زيد بن أبي معاذ البصري نزيل بغداد صدوق له تصانيف من كبار الحادية عشرة مات سنة اثنتين وستين وقد جاوز التسعين ق

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، تقريب التهذيب، ج1 ص413 ش 4918، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولى، 1406 - 1986.
موسى بن إسماعيل

ابن حجر در مورد او مي‌گويد :

موسى بن إسماعيل المنقري بكسر الميم وسكون النون وفتح القاف أبو سلمة التبوذكي بفتح المثناة وضم الموحدة وسكون الواو وفتح المعجمة مشهور بكنيته وباسمه ثقة ثبت من صغار التاسعة ولا التفات إلى قول بن خراش تكلم الناس فيه مات سنة ثلاث وعشرين ع

تقريب التهذيب ج1 ص549 ش 6943.
سلام بن أبي مطيع

ابن حجر در مورد او نيز مي‌گويد :

سلام بن أبي مطيع أبو سعيد الخزاعي مولاهم البصري ثقة صاحب سنة في روايته عن قتادة ضعف من السابعة مات سنة أربع وستين وقيل بعدها خ م ل ت س ق

تقريب التهذيب ج1 ص261 ش 2711 .
ايوب سختياني

ابن حجر در مورد او نيز گفته است :

أيوب بن أبي تميمة كيسان السختياني بفتح المهملة بعدها معجمة ثم مثناة ثم تحتانية وبعد الألف نون أبو بكر البصري ثقة ثبت حجة من كبار الفقهاء العباد من الخامسة مات سنة إحدى وثلاثين ومائة وله خمس وستون ع

تقريب التهذيب ج1 ص117 ش 605 .
نافع غلام ابن عمر

او نيز توسط ابن حجر توثيق شده است :

نافع أبو عبد الله المدني مولى بن عمر ثقة ثبت فقيه مشهور من الثالثة مات سنة سبع عشره ومائة أو بعد ذلك ع

تقريب التهذيب ج1 ص559 ش7086 .
اولاد و ورثه عمر

علاوه بر همسر ، كه تعداد آن تغييري در سهم الارث ايجاد نمي‌كند ، از عمر 9 پسر و 4 دختر بر جاي ماند ؛ ابو نعيم بعد از ذكر اين مطلب تفصيل آنها را نيز بيان مي‌كند :

خلف من أولاده تسعة من الذكور وأربعا من الإناث ...

عمر از فرزندان خود 9 پسر و 4 دختر بر جاي گذاشت ...

الأصبهاني، ابو نعيم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، معرفة الصحابة ، ج 1 ص 54، طبق برنامه الجامع الكبير.
جمع بندي ادله : اموال خليفه دوم بعد از مرگ 1343000 سكه بوده است

حال به نتيجه‌گيري ادله مي‌پردازيم :

1. يكي از ورثه عمر سهم الارث خود را به صدهزار سكه فروخت .

2. عمر 9 پسر و 4 دختر و تعدادي زن داشت و سهم الارث دختر نصف پسر است ؛ بنا بر اين بعد از كسر يك هشتم سهم همسران ، اموال عمر به يازده قسمت تقسيم شده است .

صد هزار، ضربدر يازده، مساوي است با يك مليون و صد هزار (نتيجه ضرب سهم الارث يك پسر در تعداد سهام اولاد)

اين عدد ، هفت هشتم كل سهام ورثه است؛ چون اين مقدار بعد از كم شدن يك هشتم سهم همسران است. بنابراين، يك مليون و صد هزار تقسيم بر هفت، ضربدر هشت، مجموع سهام را مشخص مي‌كند كه مي‌شود: 1257142.8 (يك مليون و دويست و پنجاه هفت هزار و صد و چهل دو و هشت دهم) (نتيجه جمع سهام اولاد و همسران)

3. عمر 86000 سكه بدهكار بوده است و مجموع سهام ورثه بعد از كسر اين بدهي بوده است )

1257000+86000= 1343000 (جمع نتيجه سهم الارث ، به همراه جمع كردن با بدهي )

يعني مجموع اموال و دارايي‌هاي شخصي عمر در هنگام مرگ 1343000 (يك مليون و سيصد و چهل و سه هزار) سكه بوده است . (البته مشخص نشده است كه سكه درهم است يا دينار ، و حتي اگر مقصود درهم باشد ، اين عدد معادل 134300 سكه طلا است !)
اموال اميرمومنان علي عليه السلام در هنگام رحلت چقدر بود ؟

طبراني با چند سند كه بعضي از آنها معتبر است ، چنين نقل مي‌كند كه وقتي اميرمومنان علي عليه السلام به شهادت رسيدند ، امام حسن عليه السلام چنين خطبه خواند كه :

ديشب از ميان شما كسي رفت كه هيچ يك از اولين به علم او نرسيد و هيچ يك از آخرين نيز به او نخواهد رسيد ؛ هيچ گاه رسول خدا (ص) او را به جنگي نفرستاد و پرچم را به او داد ، مگر اينكه مي‌رفت و ديگر تا خداوند به دست او پيروزي نصيب مي‌كرد باز نمي‌گشت ؛ جبريل سمت راست او و ميكائيل سمت چپ او بودند و با او به نبرد مي‌پرداختند .

او هيچ چيز بر جاي نگذاشت نه درهم و نه دينار ، مگر زيوري كه ارزش آن 700 سكه بود و از سهم او از بيت المال باقي مانده بود و مي خواست با آن خادمي براي خاندانش تهيه كند !

روح او در شبي كه عيسي به آسمان رفت گرفته شد .

2722 حدثنا مُوسَى بن هَارُونَ وَمُحَمَّدُ بن الْفَضْلِ السَّقَطِيُّ قَالا ثنا عِيسَى بن سَالِمٍ الشَّاشِيُّ ثنا عُبَيْدُ اللَّهِ بن عَمْرٍو عن يزيد ( ( ( زيد ) ) ) بن أبي أُنَيْسَةَ عن أبي إِسْحَاقَ عن هُبَيْرَةَ بن يَرِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بن عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنه قال لقد فَارَقَكُمْ رَجُلٌ لم يَسْبِقْهُ أَحَدٌ مِنَ الأَوَّلِينَ بِعِلْمٍ وَلا يُدْرِكُهُ أَحَدٌ مِنَ الآخِرِينَ من كان النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم يَبْعَثُهُ فَيُعْطِيهِ الرَّايَةَ ثُمَّ يَخْرُجُ وَلا يَرْجِعُ حتى يَفْتَحَ اللَّهُ عز وجل عليه جِبْرِيلُ عن يَمِينِهِ وَمِيكَائِيلُ عن يَسَارِهِ يُقَاتِلُونَ معه مَاتَ ولم يَتْرُكْ دِينَارًا وَلا دِرْهَمًا إِلا حلي ( ( ( حليا ) ) ) قِيمَتُهُ سَبْعُ مِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ عن عَطَائِهِ

2723 حدثنا أبو خَلِيفَةَ ثنا محمد بن كَثِيرٍ ثنا سُفْيَانُ عن أبي إِسْحَاقَ عن هُبَيْرَةَ بن يَرِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بن عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنه قال لقد فَارَقَكُمْ رَجُلُ ما تَرَكَ صَفْرَاءَ وَلا بَيْضَاءَ إِلا سَبْعَ مِائَةِ دِرْهَمٍ عن عَطَائِهِ أَرَادَ أَنْ يَبْتَاعَ بها خَادِمًا يَعْنِي عَلِيًّا رضي اللَّهُ عنه

2724 حدثنا عَبْدَانُ بن أَحْمَدَ ثنا إِسْمَاعِيلُ بن زَكَرِيَّا الْكُوفِيُّ ثنا عَلِيُّ بن عَابِسٍ عن أبي إِسْحَاقَ عن هُبَيْرَةَ بن يَرِيمَ قال خَطَبَ الْحَسَنُ فقال لقد فَارَقَكُمْ بِالأَمْسِ رَجُلٌ ما سَبَقَهُ الأَوَّلُونَ بِعِلْمٍ وَلا يُدْرِكُهُ الآخِرُونَ إن كان رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم لَيَبْعَثُهُ الْمَبْعَثَ فَيُعْطِيهِ الرَّايَةَ جِبْرِيلُ عن يَمِينِهِ وَمِيكَائِيلُ عن يَسَارِهِ فما يَرْجِعُ حتى يَفْتَحَ اللَّهُ عز وجل له

2725 حدثنا الْحَسَنُ بن غُلَيْبٍ الْمِصْرِيُّ ثنا سَعِيدُ بن عُفَيْرٍ ثنا بَكَّارُ بن زَكَرِيَّا عَنِ الأَجْلَحِ عن أبي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ عن هُبَيْرَةَ بن يَرِيمَ أَنَّ عَلِيًّا رضي اللَّهُ عنه لَمَّا تُوُفِّيَ قام الْحَسَنُ بن عَلِيٍّ على الْمِنْبَرِ فقال أَيُّهَا الناس قد قُبِضَ فِيكُمُ اللَّيْلَةَ رَجُلٌ لم يَسْبِقْهُ الأَوَّلُونَ وَلا يُدْرِكُهُ الآخِرُونَ قد كان رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم يَبْعَثُهُ الْمَبْعَثَ فَيَكْتَنِفُهُ جِبْرِيلُ عن يَمِينِهِ وَمِيكَائِيلُ عن يَسَارِهِ لا يَنْثَنِي حتى يُفْتَحَ لهم ما تَرَكَ إِلا سَبْعَ مِائَةِ دِرْهَمٍ أَرَادَ أَنْ يَبْتَاعَ بها خَادِمًا وقد قُبِضَ في اللَّيْلَةِ التي عَرَجَ فيها عِيسَى بن مَرْيَمَ لَيْلَةِ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ من رَمَضَانَ

الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاى360هـ)، المعجم الكبير، ج 3 ص 80، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م.

در پايان اين آيه شريفه را ذكر مي‌كنيم كه:

وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ

سوره توبه آيه 34 و 35



موفق باشيد


سه شنبه 12 شهریور 1392 - 12:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :