زمان جاری : دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 - 1:08 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 72
نویسنده پیام
taha آفلاین


ارسال‌ها : 4
عضویت: 28 /5 /1391
سن: 17
تشکرها : 1
تشکر شده : 1
حیدر(ع)در کلام عمر(رض)
موضع حضرت عمرفاروق نسبت به حضرت علی مرتضی(رضی الله عنهما):

حضرت عمربن خطاب(رض) در دفاع از حضرت مرتضی(رض) مي گويد : اين علي ابن ابي طالب است گواهي مي دهم درباره او رسول خدا فرمود : اگر طبقات هفتگانه آسمانها را در يك ترازو نهند و ايمان عليس را در كفه ديگر ايمان علي برتري كند . (تاريخ دمشق – بخش امام علي 2/365 – مناقب خوارزمي فصل 13 ص 77- مناقب ابن مغازلي ص 289 شماره 330- فردوس ديلمي 3/363 شماره 1500 – ميزان العتدال ذهبي 3/494 شماره 2788 به نقل از دارقطني – ذخاير العقبي طبري ص 100 – لسان الميزان ابن حجر 5/111

حضرت عمر ابن خطاب(رض) مردي را ديد به علي(رض) دشنام مي دهد و با علي(رض) مخاصمه و دشمني مي‌كرد. سپس عمر(رض) گفت : پندارم تو از منافقين باشي شنيدم رسول خدا مي‌فرمود: محققا علي(رض) نسبت به من مانند هارون باشد نسبت به موسي جز آنكه بعد از من پيامبري نباشد.( تاريخ بغداد 7/453

عمر ابن خطاب(رض) فرمود : دوستي با علي (رض) عمر عمرهايي از آتش است (فردوس الاخبار حديث شماره 2723 ج 2 كنز الحقايق مناوي ص67 چ پولاق – ينابيع الموده قندوزي چاپ اسلامبول ص 180 و ص 302 چ نجف

حضرت عمر ابن خطاب(رض) گفت : اگر درياها مداد و مركب شود و روييدني ها قلم گردد و انسانها همه نويسنده و جن ها همه حسابگر نتوانند فضايل ترا حصاب كنند اي ابوالحسني . موده القربي موده پنجم ص 55 چ لاهور

حضرت عمر ابن خطابس فرمود : هيچ كاسبي هماندن عليس در كسب فضيلت كاسبي نكرد او رفيقش را به راه راست هدايت كند و از بيراهه روي برگرداند.( ذخايرالعقبي ص61 – رياض النضره 2/214چخانجي و 2/166چ بيروت – بنابيع الموده قندوزي ص 203 چاپ اسلامبول – ارجح المطالب امر تسري ص 98

در نزد حضرت عمر(رض) سخن از حضرت علي(رض) به ميان آمد . عمر(رض) گفت : اين داماد رسول خداست . همانا جبرييل فرود آمد پس گفت : اي پیامبر براستي كه خداوند امر مي كند ترا به اينكه فاطمه (س)دخترت را به زوجيت علي(رض) درآوري.( رياض النضره 2/130 و ذخايرالعقبي ص 31

حضرت عمر ابن خطاب(رض) به دفعات مكرر امور قضاوتي و مشورتي و . . . با حضرت عليس در ميان مي‌گذاشته و پس از حل مساله جملات زير را چندين بار در چند موقعيت مختلف ) مي گفته است : اي پدر حسن ، خدا باقي نگذارد مرا در امر سختي كه تو براي آسان كردنش نباشي و نه در شهري كه تو در آن حاضر نباشي .( كنزالعمال 5/832 – مصباح الظلام جرداني 2/56

پناه مي برم به خدا از به سر بردن در بين قومي كه تو اي پدر حسنس در بين آنها نباشي . مستدرك حاكم 1/457 – تاريخ دمشق ابن عساكر 3/50 – كنزالعمال متقي هندي 5/177)

اگر علي (رض)نبود عمر(رض) گمراه شده بود . تمهيد باقلاني ص 199

حضرت عمر(رض) به هنگام ضربت خوردن و وصيت در امر خلافت بعد از خود با نگاهي عميق به حضرت علي(ع) گفت : اگر اين شخص را متصدي امر خلافت كنيد شما را به راه راست و راه حق خواهد برد هر چند شمشير بر گردنش باشد (استيعاب 8/211 چاپ حاشيه اصابه.

مردي از حضرت علي(رض) به نزد حضرت عمر(رض) دادخواهي نمود و چون حضرت علی(رض) حاضر در مجلس بود حضرت عمر(رض) گفت : اي ابوالحسن برخيز و در پهلوي خصمت بنشين .حضرت علي سبرخاست و پهلوي آن مرد نشست و پس از گفتگو و پايان يافتن قضيه و رفتن آن شخص به جاي خود برگشت . اما عمر متوجه شد چهره حضرت علی متغير و دگرگون است . پس گفت : اي ابوالحسن از چه رو چهره ات را متغير مي بينم مگر از آنچه گذشت ناخشنودي؟ حضرت عليس فرمود : آري . عمر گفت : چرا ؟ عليس فرمود : به خاطر آنكه مرا در برابر مدعي به كنيه ( كه احترام آميز تر است ) صدا زدي و چرا نگفتي يا علي برخيز! پهلوي خصمت بنشين ؟ عمر از اين خرده گيري علي بر عليه خود به شگفت آمد سر آن حضرت را گرفت و چشمانش را بوسيد و گفت : پدر و مادرم به فداي شما باد بوسيله شما خداوند ما را رهنمود فرمود و بوسيله شما ما را از تيرگي و تاريكي به نور مشرف ساخت.( ربيع الابرار 3/595- مناقب خوارزمي اواخر فصل 7 ص 52 و به نقل از زمخشري ص 54 شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد 4/133 چ 4جلدي – فرائد المسطين حمويني 1/349 حديث شماره 273 المستطرف ابشيهي 1/91 – نزهه المجالس صفوري 2/211 به نقل از زمخشري.

حضرت عمر(رض) در حال طواف بود وحضرت علي(رض) هم در جلو او مشغول طواف بود كه مردي با روي سخن به عمر(رض) گفت: اي اميرالمومنين حق مرا از علي(رض) بگير . عمر گفت : حق تو از چه قرار است ؟ آن مرد گفت : سيلي بر چشم من زد ؟ پس عمر قدري توقف كرد تا علي به او ملحق شد . عمر به او گفت : آيا تو به چشم اين مرد سيلي زدي ؟ علي گفت : آري اي امير المومنين . عمر (رض)گفت : به چه علت ؟ علي فرمود : ديدم در حال طواف به ناموس مومنين چشم چراني مي‌كند ! عمر گفت : احسنت يا اباالحسن . آنگاه به آن مرد مي گويد : چشمي از چشمان الهي تو را ديد و بر تو سيلي زد حقي به گردن علي(رض) نداري تا من بازخواست كنم . رياض النضره محب طبري 2/145

بين حضرت عمر(رض) و مردي پيرامون مساله اي كار به نزاع كشيد . حضرت علي(رض) در آن نزديكي بود .حضرت عمر(رض) با اشاره به حضرت
علی(رض) گفت : چه بهتر اين مرد بين من و تو داوري كند . مرد طرف نزاع با تعبيري تحقيرآميز از هويت حضرت علیس سئوال كرد .حضرت عمر(رض) با گرفتن يقه وي را كشان كشان از زمين بلند كرد و گفت : واي بر تو آيا فهميدي چه شخصيتي را كوچك شمردي اين علي ابن ابي طالب(رض) مولاي من و مولاي هر مسلماني است . مناقب ص 98 – رياض النضره 2/115

منبع اینترنتی http://shahsavar-e-kheybar.blogfa.com/p ... 9%87%D9%87

التماس دعا

شنبه 28 مرداد 1391 - 06:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
arena آفلاین



ارسال‌ها : 4
عضویت: 12 /6 /1392


پاسخ : 1 RE حیدر(ع)در کلام عمر(رض)
سلام ببخشید هدفتون از بیان این مسایل چیه؟خوب تمام اینها اعترافات خلیفه دوم در مورد حقانیت علی(علیه السلام)هستش.راستی یه سوال داشتم علیس یعنی چی؟این س رو برای چی گذاشتین؟اگر علي (رض)نبود عمر(رض) گمراه شده بود . تمهيد باقلاني ص 199این روایتو وقتی برای ما میخونن واژه >هلاک< جای واژه ی >گمراه< آورده میشه فکر کنم مال شما اشکال داشته باشه یه بررسی مجدد بفرمایید.به امید اتحاد همه ی مسلمونا.و موفقیت شما.

سه شنبه 12 شهریور 1392 - 03:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :